چرو آرت | نیو وال

جستجو در نتایج

مرتب‌سازی براساس:

تابلو خوشنویسی "باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی"

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست

تابلو خوشنویسی "بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد"

تابلو خوشنویسی "یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن"

تابلو خوشنویسی "امروز که محتاج توام جای تو خالیست" (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی "شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تست"

تابلو خوشنویسی "از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"

تابلو خوشنویسی "سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی"

تابلو خوشنویسی "جهان به اعتبار خندۀ تو زیباست" (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی "این نیز بگذرد..."

تابلو خوشنویسی "آغاز و ختم ماجرا / لمس تماشای تو بود"

تابلو خوشنویسی "امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم"

تابلو خوشنویسی "همه عالم تن است و ایران دل ..."

تابلو خوشنویسی "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"

تابلو خوشنویسی "ای شب از رویای تو رنگین شده"

تابلو خوشنویسی "تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت"

تابلو خوشنویسی "ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ"

تابلو خوشنویسی "از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر"

تابلو خوشنویسی "این که زادۀ آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی"

تابلو خوشنویسی "شدم با تو رها از دل رها از جان رها از تن"

تابلو خوشنویسی "منو و این صنم و عاشقی و باقی عمر"

تابلو خوشنویسی "شیوۀ چشمت فریب جنگ داشت"

تابلو خوشنویسی "گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک"

تابلو خوشنویسی "پتینه رنگی و سیاه مشق"

تابلو خوشنویسی "و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ"

تابلو خوشنویسی "نخفته ام ز خیالی که می پزد دل من"

تابلو خوشنویسی "موهاش دریا بود، دنیامو زیبا کرد"

تابلو خوشنویسی گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

تابلو خوشنویسی "بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست"

گمان مبر به پایان رسید کار مغان، هزار باده ناخورده در رگ تاک است

تابلو خوشنویسی "این جهان کوهست و فعل ما ندا"

تابلو خوشنویسی "آری آغاز دوست داشتن است"

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا، ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

تابلو خوشنویسی "این قافله عمر عجب می گذرد" (3 تیکه)

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی "این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم"

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را

تابلو خوشنویسی نشود فاش کسی ...

تابلو خوشنویسی "این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است"

یک دست جام باده و یک دست زلف یار

تابلو خوشنویسی "اندر دل من درون و بیرون همه اوست"

تابلو خوشنویسی "از پی دیدن رُخت همچو صبا فتاده ام..."

تابلو خوشنویسی "من مست می عشقم، هشیار نخواهم شد"

عمری دگر بباید بعد از وفات ما را، کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری

تابلو خوشنویسی "هزار باده ناخورده در رگ تاک است"

تابلو خوشنویسی "گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید"

تابلو بوم "مرا هزار امید است و هر هزار تویی"

در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک، به جز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم

تابلو خوشنویسی "می بینم آن شکفتن شادی را"

تابلو بوم هر چیز که در جستن آنی آنی

تابلو خوشنویسی چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد

تابلو خوشنویسی "منم و این صنم و عاظقی و باقی عمر"

تابلو بوم دکوراتیو "حروف معلق نستعلیق"

تابلو خوشنویسی "آن جام جمم ولی چو بشکستم هیچ"

تابلو خوشنویسی "حروف در هم تنیده"

تابلو خوشنویسی "ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد..."

»ا را به غم عشق همان عشق علاج است

»ا را به غم عشق همان عشق علاج است، باشد که سر از منزل مقصود برآریم

تا به کجا کِشد مرا مستی بی امان تو (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی شعله زد عشق و من از نو نو شدم

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست، در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست (رنگ بندی)

گر هست بگو نیست بگو راست بگو

تابلو خوشنویسی "بکندم از همه دل در تو بستم"

تابلو خوشنویسی مربع کوفی

تابلو خوشنویسی چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من (مرد)

جز عشق که اشرف بُود از جمله کمالات، دیگر به کمالی نتوان کرد مباهات

تابلو خوشنویسی "نمانده در دلم توان دوری"

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست (رنگ بندی)

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم، چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر، من از او گر بکشی جای دگر می نروم

خوشتر از دوران عشق ایام نیست، بامداد عاشقان را شام نیست

در عالم بی وفا وفا کن

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند، گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی "نمی رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد"

چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من

من از آن روز که دربند توام آزادم

چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را (رنگ بندی)

تابلو خوشنویسی چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من (زن)

تابلو خوشنویسی تو چنان زی که بمیری برهی

دو چشم مست میگونت ببُرد آرام هشیاران

بیا تا همه دست نیکی بریم، جهان جهان را به بد نسپریم

من از آن روز که در بند توام آزادم

تابلو دکوراتیو بوم "و فراموشی کیمیاست"

غم دل چند توان خورد (3 تیکه)

تابلو بوم قصه این است چه اندازه کبوتر باشی

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

تابلو خوشنویسی "شعله زد عشق و من از نو نو شدم"

تابلو خوشنویسی تودر میان جانی

تابلو خوشنویسی "یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یه لحظه بود"

تابلو خوشنویسی "آری به اتفاق جهان می توان گرفت"

غبار غم برود حال خوش شود (سه تیکه)

بنگر ز هجرت چون شدم

تابلو خوشنویسی "عشق آغاز آدمیزادیست..."

تابلو خوشنویسی دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

ای بی بصر من می روم؟ او می کشد قلاب را

بنگر ز هجرت چون شدم

بی بال و پر اندر پی تو می پرم، من کَه شده ام چو کهربایی تو مرا

آسمانی یا زمینی کاش عاشق می شدیم

1
2

برگشت به بالا